- چاق کردن ((کَ دَ))
- سر حال آوردن، آماده کردن قلیان، چپق یا وافور برای استعمال
معنی چاق کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کش رفتن، گریزه کردن متاعی را پنهانی وارد کشور کردن و نپرداختن عوارض گمرکی آن
Smuggle
contrabandear
schmuggeln
przemycać
контрабандировать
контрабандити
contrabandear
faire du trafic
contrabbandare
smokkelen
तस्करी करना
menyelundupkan
להבריח
kaçakçılık yapmak
kusafirisha magendo
চোরাচালান করা
سمگلنگ کرنا
منتشرکردن
نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ باآلات و ابزار مخصوص طبع کردن
گود کردن عمیق کردن، چیزی را زیر خاک کردن دفن کردن
گود کردن، دفن کردن چیزی در زیر خاک
فرزند را به سبب نافرمانی از خود دور یا نفرین کردن
زبهراندن برمخاندن
Imprint, Print
отпечатывать , печатать
prägen, drucken