جدول جو
جدول جو

معنی چاق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

چاق کردن
((کَ دَ))
سر حال آوردن، آماده کردن قلیان، چپق یا وافور برای استعمال
تصویری از چاق کردن
تصویر چاق کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کش رفتن، گریزه کردن متاعی را پنهانی وارد کشور کردن و نپرداختن عوارض گمرکی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاچاق کردن
تصویر قاچاق کردن
Smuggle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
контрабандировать
دیکشنری فارسی به روسی
तस्करी करना
دیکشنری فارسی به هندی
চোরাচালান করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چاپ کردن
تصویر چاپ کردن
منتشرکردن
فرهنگ واژه فارسی سره
نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ باآلات و ابزار مخصوص طبع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال کردن
تصویر چال کردن
گود کردن عمیق کردن، چیزی را زیر خاک کردن دفن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال کردن
تصویر چال کردن
گود کردن، دفن کردن چیزی در زیر خاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاق کردن
تصویر عاق کردن
فرزند را به سبب نافرمانی از خود دور یا نفرین کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاق کردن
تصویر عاق کردن
زبهراندن برمخاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال کردن
تصویر چال کردن
((کَ دَ))
گودال درست کردن، زیر خاک کردن، دفن کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاق کردن
تصویر عاق کردن
((قّ. کَ دَ))
نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپ کردن
تصویر چاپ کردن
Imprint, Print
دیکشنری فارسی به انگلیسی
отпечатывать , печатать
دیکشنری فارسی به روسی